امروز دیگر زنان روستایی تنها با تعریف سنتی خود یعنی کار در مزرعه شناخته نمیشوند، بلکه درصد قابل توجهی از آنها، حتی تا سطوح عالی دانشگاهی، آموزش دیدهاند، این دگرگونی، فقط یک تحول آماری نیست، بلکه منشا تغییر بنیادین در نگرشها، انتظارات و کنشهای اجتماعی این قشر شده است.
این واقعیت اجتماعی، ضرورت بازنگری سیاستگذاران در برنامههای توسعه روستایی و اجتماعی را یادآور میشود تا مسیر رشد آینده، بر پایه ایجاد فرصتهای برابر و بهرهگیری موثر از توان و مشارکت زنان در اقتصاد و مدیریت جامعه محلی استوار شود، زنان روستایی، همانگونه که در اسناد بینالمللی و برنامه توسعه پایدار جهانی تاکید شده، ستونهای اصلی تولید غذا، حفظ منابع طبیعی و پایداری هستند.
دولت ها و تلاش برای توسعه روستایی
دولتها در مسیر توسعه همهجانبه روستاها نقش محوری دارند، از سیاستگذاری کلان در زمینه آموزش، اشتغال و زیرساخت گرفته تا حمایت از پروژههای خرد و محلی. برنامهریزی منسجم و تخصیص هدفمند منابع میتواند زمینه پایداری اقتصادی و اجتماعی روستاها را فراهم سازد و مهاجرت معکوس را تقویت کند، در این رویکرد، تقویت نقش زنان به عنوان نیروی فعال توسعه، آموزشهای مهارتی، دسترسی به منابع مالی و حمایت از ابتکارات محلی، از موثرترین ابزارهای دولت برای تحقق توسعه پایدار و عدالت منطقهای است.
در همین چارچوب بروجرد با اجرای مجموعهای از طرحهای اقتصادی در روستاها تلاش دارد گامهای عملی در جهت این اهداف بردارد در همین خصوص معاون استاندار لرستان و فرماندار بروجرد، با اشاره به اجرای برنامههای توسعهای این شهرستان گفت: ۴۰۰ طرح اقتصادی در ۲۰۰ روستای بخشهای اشترینان، مرکزی و شیروان با هدف ایجاد اشتغال پایدار و کاهش میزان مهاجرت روستاییان در دست اجراست.
قدرت اله ولدی افزود: این طرحها در چارچوب سند راهبردی چهارساله توسعه شهرستان تعریف شده و تمرکز اصلی آنها بر فعالیتهای تولیدی، خدماتی و صنایع دستی است تا ظرفیتهای بومی هر منطقه به چرخه اقتصادی شهرستان وارد شود، اجرای این برنامهها علاوه بر رونق معیشت خانوارهای روستایی، زمینه ارتقای کیفیت زندگی و ماندگاری جمعیت در روستاها را نیز فراهم میکند.
وی تاکید کرد: هدفگذاری اصلی برنامههای اقتصادی در روستاها حمایت از زنان توانمند روستایی و تبدیل آن به محور اصلی اقتصاد خرد و اشتغال محلی است، توسعه این طرحها میتواند ضمن افزایش درآمد خانوار، زمینه تثبیت نقش زنان در فرایند توسعه اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی شهرستان را ایجاد کند.
بنا بر نظر کارشناسان یکی از ملموسترین اثرات افزایش آگاهی و تحصیلات، دگرگونی در نهاد خانواده و ازدواج است، سن ازدواج زنان روستایی از میانگین ۲۰ سال در دهههای گذشته، به ۲۴ تا ۲۵ سالگی افزایش یافته است.
همزمان، معیارهای انتخاب همسر نیز متحول شده زنان تحصیلکرده کمتر تمایل به ازدواجهای درونگروهی و فامیلی نشان میدهند و خواستار انتخابی وسیعتر و زندگی با استانداردهای بالاتر هستند.
با این حال، این تحول کیفی با چالش بنیادین عدم توازن در ساختار فرصتهای اجتماعی رو برو است، در حالی که فرصتهای آموزشی برای زنان روستایی به شدت گسترش یافته، ساختار اشتغال، بهویژه در خود روستا، دچار محدودیت و تنگنا شده است، این ناهماهنگی، یک شکاف بزرگ ایجاد میکند، پیامد منطقی این پارادوکس، تشدید میل به مهاجرت در میان زنان تحصیلکرده است.













