تاج خبر، گروه استانها– مطهره میرزایی: پوشاک سنتی ایرانی در مناطق مختلف کشور، همواره نمادی از عفت، وقار و حجاب بوده است.
طراحی لباسها به گونهای بود که ضمن پوشانندگی کامل، امکان فعالیت روزمره، کار کشاورزی، رفتوآمد و حضور در اجتماع را فراهم میکرد.
استفاده از روسریها، چارقدها، لنگها، کلاهها و پوششهای بلند نشان میدهد که ایرانیان در گذشته نیز به زیبایی همراه با پوشیدگی اهمیت ویژهای میدادند.
این لباسها علاوه بر جنبه هویتی و کارکردی، پیوندی عمیق با فرهنگ و باورهای مردم داشتهاند و امروز بخشی مهم از میراث فرهنگی کشور به شمار میروند.

پوشش زنان قزوینی؛ آراستگی همراه با رنگهای شاد
زنان قزوین در گذشته از چارقدهای بزرگ و رنگی استفاده میکردند که با گیره یا گره زیر چانه بسته میشد و در برخی مناطق نیز پوشش سر دیگری به نام یلمه رایج بود.
بر روی پیراهنهای بلند و ساده جلیقههای مخمل یا نیمتنههای سوزندوزیشده پوشیده میشد که اغلب با نخهای زرین تزئین شده بود و جلوهای چشمگیر به لباس زنان میبخشید.
استفاده از رنگهای شاد، طرحهای گلدار و پارچههای سبک، بازتابی از روحیه سرزنده و طبیعتدوست زنان قزوینی بود؛ پوششی که هم وقار داشت و هم کارکرد مناسب برای فعالیتهای روزمره.
پوشش مردان قزوینی؛ سادگی توأم با کارکرد
پوشاک مردان قزوین بیشتر بر سادگی و قابلیت استفاده در کارهای روزمره استوار بود. مردان پیراهنهای سفید با یقه قزاقی یا ملایی بر تن میکردند و ارخالق یکی از مهمترین تنپوشهای آنان بود؛ لباسی بلند و جلو باز که تا مچ پا امتداد داشت و قسمت پایین آن گشاد دوخته میشد.
مردان کمدرآمد از شلوارهای کرباسی آبی یا مشکی همراه با بندتنبان استفاده میکردند و مرفهین شلوارهای دکمهای میپوشیدند. کلاه نیز عنصر ثابتی در پوشش مردان بود و بسته به جایگاه اجتماعی و شغل فرد، نوع آن متفاوت انتخاب میشد.
این پوششها علاوه بر کاربردی بودن، نماد طبقه اجتماعی و شرایط زندگی افراد نیز محسوب میشدند.

قصه پوشش در قزوین قدیم
علیاصغر یوسف گمرکچی، پژوهشگر فرهنگ عامه، در گفتوگو با تاج خبر میگوید: پیشینه لباس در تاریخ بشر به همان برگ درخت انجیر بازمیگردد؛ چراکه انسان از همان آغاز، برهنگی را برنمیتافت.
وی ادامه میدهد: نقاشیها و آثار بهجامانده از انسانهای نخستین نشان میدهد که پس از دوره استفاده از برگها، بشر به پوشش با پوست حیوانات روی آورد و با گذشت زمان و اتصال این پوستها به یکدیگر، نخستین دوختها پدید آمد و سرآغاز تاریخ لباس شکل گرفت.
گمرکچی با تأکید بر اینکه پوشش، هویت بارز هر اقلیم است، میافزاید: پوشش هر منطقه از جهان متناسب با شرایط اقلیمی و جغرافیایی شکل گرفته است با این حال، ورود پوششهای کتوشلواری، مسیر طبیعی تکامل لباس ایرانی را متوقف کرد.
او توضیح میدهد: در قزوین نیز لباسها به سه بخش سرپوش، تنپوش و پاپوش تقسیم میشدند. مردان از چموش چرمی برای زمستان و گیوه برای تابستان استفاده میکردند. رویه گیوه توسط زنان و کفی آن توسط گیوهکش دوخته میشد. برای کار نیز کفش چرمی مقاومی به نام چاروق به پا میکردند و جورابهای پشمی با پنجمیل که زنان میبافتند، در زمستان بسیار کاربردی بود.
این پژوهشگر ادامه میدهد: شلوار مردان تنبان بود؛ شلواری مشکیرنگ تا مچ پا که برای جلوگیری از آلودگی در کار کشاورزی کوتاه انتخاب میشد. تنپوش مردان از جامه و قبا تشکیل میشد. قبا تا زانو میرسید و چون دکمه وجود نداشت، پارچه از دو طرف روی هم قرار میگرفت. برای کار، کمربند چرمی کمرقیشم و برای مراسم مذهبی بند قبای اطلس استفاده میشد.
وی با اشاره به اهمیت سرپوش در میان مردان میگوید: کلاه نمدی بخش جداییناپذیر پوشش مردان بود تا کسی سربرهنه در جامعه دیده نشود.
گمرکچی همچنین درباره پوشش زنان بیان میکند: زنان از لچک و چارقد استفاده میکردند. لچک سهگوش بیشتر کاربرد خانگی داشت، اما چارقد از جنس ململ سفید و سبک بود و به دلیل خنکی، برای بیرون مناسبتر محسوب میشد. چارقد با گیرهای زیر چانه بسته میشد و لچکهای رنگی و شاد در جشنها رایج بود.
پوششهای سنتی مردم قزوین، همچون بسیاری از لباسهای بومی ایران، تنها نقشی کاربردی در زندگی روزمره نداشتند بلکه بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی این منطقه را شکل میدادند.
چارقدهای رنگین زنان و ارخالقهای بلند مردان، بازتابی از باورهای مذهبی، شرایط اقلیمی و سبک زیست مردمان این دیار بود؛ پوششی که در عین سادگی، آراستگی، پوشیدگی و هماهنگی با فعالیتهای روزانه را فراهم میکرد.
هرچند امروز با تغییر سبک زندگی و رواج پوششهای مدرن، این لباسها کمتر در زندگی روزمره دیده میشوند اما همچنان در آئینها، جشنها و برنامههای فرهنگی زندهاند و بهعنوان بخشی ارزشمند از میراث فرهنگی قزوین، هویت گذشته این سرزمین را به نسلهای تازه یادآوری میکنند.







