تاج خبر– گروه استانها؛ فاطمه حسینی*: روز خبرنگار باید روز ایستادن در برابر فراموشی و بازخوانی مسائل این قشر باشد؛ روزی برای بلند کردن نام کسانی که بیهیچ سپر و پناهی، قلم را به میدان حقیقت میبرند.
اما آنچه امسال بهنام «بزرگداشت» در لرستان برگزار شد، نه بزرگداشت بود و نه پاسداشت؛ بیشتر شبیه یک نمایش تکراری، بیروح و آمیخته با بیبرنامگی، منتگذاری و بیاحترامی بود.
ماهها دویدن، برای چه؟
ماهها پیش از برگزاری، انجمنهای مرتبط در استان و خانه مطبوعات، با همراهی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، وارد چرخه پیگیری و رایزنی شدند. از این اداره به آن اداره رفتند، درِ این دستگاه و آن دستگاه را زدند، نامهنگاری کردند، قول گرفتند و وعده شنیدند.
و همه اینها برای موضوعی که اساساً باید وظیفه ذاتی همان دستگاهها باشد: تقدیر سالانه از خبرنگاران. آیا شأن خبرنگار این است که برای یک مراسم، ماهها در راهروهای ادارات به دنبال تأمین هزینه و حمایت بگردد؟
خروجی؟ یک مراسم در پایینترین سطح ممکن
انتظار این بود که حاصل این همه رفتوآمد و وعده، با پشتیبانی چندین دستگاه و مدیریت ارشاد، یک مراسم شکیل، منظم و درخور باشد؛ اما آنچه در روز موعود دیدیم، چیزی جز تکرار یک سناریوی فرسوده نبود.
گروه موسیقی با ساز ناکوک و اجرای ضعیف، فضایی که نه وزانت داشت و نه حس بزرگداشت را منتقل میکرد. سخنرانیهای طولانی، کلیشهای و بیروح مسئولان از جمله استاندار لرستان و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان که بخش عمده وقت مراسم را گرفت، بدون آنکه حتی نکتهای تازه یا پیامی صمیمانه به خبرنگاران داده شود.
و جالبتر از همه، تکرار چندباره یک جمله بود: «این برنامه با همت و همکاری برق، آب، مخابرات، میراث فرهنگی و… برگزار شده است». جملهای که آنقدر تکرار شد که به جای قدردانی، رنگ و بوی منتگذاشتن گرفت؛ انگار نه انگار که همین خبرنگاران، سالها بدون چشمداشت، فعالیتهای همین دستگاهها را پوشش دادهاند.
از دیگر نقاط ضعف مراسم، تعیین به اصطلاح سهمیه کارت هدیه برای رسانهها بدون هیچ توجهی به جایگاه کاری، گستره فعالیت و میزان اثرگذاری آنان بود. این رویکرد نهتنها ناعادلانه و بیحساب بود، بلکه پیامی روشن داشت: برای برگزارکنندگان، همه رسانهها صرفنظر از فعالیت و اثرگذاری در طول سال، کیفیت و وسعت کارشان در یک سطح قرار دارند و تنها «نام رسانه» برایشان ملاک است. این بیتوجهی به ارزش واقعی و نقش هر رسانه، خود ضربهای دیگر به شأن حرفهای خبرنگاران محسوب میشود.
از تقدیر تا تحقیر؛ فاصله فقط چند قدم بود
اما سقوط اصلی مراسم در بخش پایانی رقم خورد؛ لحظهای که قرار بود به «تقدیر» اختصاص داشته باشد، اما عملاً به صحنهای از «تحقیر» بدل شد.
خبرنگاران باید از میزی به میز دیگر میرفتند؛ اول لوح تقدیر را از دو نفر مسئول تحویل میگرفتند، سپس به میز دیگری میرفتند تا امضا بگیرند، و بعد در صف دیگری منتظر میماندند تا کارت هدیه را از نفر بعدی دریافت کنند. فضای شلوغ، آشفته و پر از داد و فریاد بود؛ بیشتر شبیه صف توزیع کوپن، تا مراسم بزرگداشت یک قشر فرهیخته.
و بعد از تمام این «پای کار آمدن» چندین دستگاه، حاصل کار، یک کارت هدیه با مبلغ ناچیز بود؛ رقمی که نه با شأن خبرنگار تناسب داشت، نه با همه تبلیغات و ادعاهای قبل از مراسم. این خروجی، نه نشانی از احترام داشت و نه پیام قدرشناسی را منتقل میکرد.
مسئولان! این رفتار جایگاه رسانه را تضعیف میکند
چنین رویکردهایی، نهتنها جایگاه رسانه را ارتقا نمیدهد، بلکه تصویر یک قشر فرهیخته را در افکار عمومی، کوچک و بیارزش جلوه میدهد. خبرنگار، ابزار پوشش خبری دستگاهها نیست؛ او حافظ حافظه جمعی و زبان حقیقت جامعه است. اما وقتی مسئولان، حتی در روز خبرنگار، نتوانند یک مراسم آبرومند برگزار کنند، چه انتظاری میتوان داشت که در روزهای سخت، حامی و پشتیبان این قشر باشند؟
مسئله، نه مبلغ هدیه است و نه حتی وجود یا نبود کارت هدیه؛ مسئله این است که وقتی سالی یک روز به خبرنگاران اختصاص دارد، این فرصت به فضایی برای شنیدن خبرنگاران و ارجگذاری واقعی به جایگاهشان تبدیل شود. روز خبرنگار باید روز گفتوگو و شنیدن درد دلهای این قشر باشد، نه روز سخنرانیهای بیروح و تقدیرهای سهمیهای.
تا زمانی که مسئولان بهجای منتگذاری، به شأن و صدای «خبرنگاران واقعی» احترام نگذارند، این مراسمها جز افزودن بر تلخی و دلزدگی، ثمری نخواهد داشت.
روز خبرنگار باید روز پاسداشت حقیقت باشد، اما این روز، برای بسیاری از ما یادآور تلخترین حقیقت شد: در شهری که قلم را ارج نمینهند، صدای حقیقت آرامآرام خفه میشود. و این خفه شدن، نه فقط به زیان خبرنگار است، بلکه به زیان همه جامعهای است که روزی به این صدا نیاز حیاتی خواهد داشت.
*فعال رسانه