بله گزارش روز پنجشنبه تاج خبر، پیشگامان ادبیات مدرن ایران، پیشگامان ادبیات مدرن فارسی، نامهایی صاحبسبک هستند که هر یک با گشودن افقی تازه، راه را برای نسلهای بعدی هموار کردهاند. در میان این نامها، هوشنگ گلشیری جایگاه مهمی دارد؛ نویسندهای که نهفقط روشهای نوآورانه را به ادبیات داستانی ایران وارد کرد، بلکه نسلی از نویسندگان جوان با قلم و اندیشه او پرورش یافتند. او را بهدرستی میتوان پرچمدار داستاننویسی مدرن در ایران دانست؛ کسی که ادبیات داستانی را از الگوهای کلاسیک و سنتی به سمت تجربهگرایی و ساختارشکنی سوق داد.
گلشیری با بهرهگیری از عناصر فراواقعگرایی (سوررئالیسم)، جریان سیال ذهن، و روایت چندلایه، نوعی از داستاننویسی را بنیان گذاشت که نهفقط در فرم، بلکه در معنا نیز ژرفتر، پیچیدهتر و تأملبرانگیزتر از آثار پیشینیان بود.
گلشیری با نثری آگاهانه و فرممحور، با روایتهایی که بر حافظه، قدرت، زوال، و هویت تمرکز دارند، چهرهای بیبدیل در ادبیات ایران ساخت. او نشان داد که داستان فقط بازگو کردن ماجرا نیست، بلکه نوع روایت، خود بخشی از حقیقت داستان است.
اهمیت گلشیری در ادبیات فارسی
هوشنگ گلشیری از برجستهترین نویسندگان معاصر ایران است که با نوآوریهایش در ساختار و زبان داستان، تربیت نسل جدید نویسندگان، تعهد اجتماعی و سیاسی و میراث ماندگارش، نقش بیبدیلی در تحول ادبیات فارسی ایفا کرده است.
او از نخستین نویسندگانی بود که روشهای مدرن ادبی را وارد داستاننویسی فارسی کرد و با استفاده از روایتهای غیرخطی، جریان سیال ذهن و ساختارهای پیچیده، نثر فارسی را به سمت ادبیات مدرن سوق داد. رمان «شازده احتجاب» نمونهای برجسته از این نوآوریهاست که با نگاهی نو به تاریخ و روایت، یکی از مهمترین رمانهای معاصر فارسی بهشمار میرود.
پس از درگذشت گلشیری، بنیاد هوشنگ گلشیری تأسیس شد که جایزه ادبی گلشیری را به نویسندگان اهدا میکرد. این جایزه یکی از معتبرترین جوایز ادبی مستقل در ایران بود و به ترویج ادبیات داستانی مدرن کمک میکرد. گرچه این جایزه پس از سیزده دوره در سال ۱۳۹۳ متوقف شد، تأثیر آن بر ارتقای سطح ادبیات داستانی ایران همچنان محسوس است.
ویژگی آثار هوشنگ گلشیری
آثار گلشیری از تأثیرگذارترین و پیچیدهترین نمونههای ادبیات داستانی مدرن در ایران به شمار میروند. آثار او نهتنها از نظر فرم روایی و زبان برجستهاند، بلکه دارای عمق فلسفی، سیاسی و زیباییشناسی نیز هستند. گلشیری معتقد بود داستان، پیش از هر چیز «نحوه روایت» است، نه صرفاً «آنچه روایت میشود» به همین دلیل از نخستین نویسندگانی بود که از جریان سیال ذهن استفاده کرد و قواعد سنتی روایت (شروع-میانه-پایان) را در هم شکست.
آثار گلشیری به ظاهر درباره اشخاص یا خانوادهای خاص هستند اما در لایه زیرین مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تاریخی یا هستیشناختی را مطرح میکنند. او با استفاده از مفاهیم اسطورهای، شخصیتها و موقعیتها را به سطحی استعاری میرساند. شخصیتهای گلشیری اغلب با خاطرات، گذشته و تلاش برای فهم یا فرار از آن درگیرند و درونمایه داستانهای او گاه بهشدت سیاسی و گاه تمثیلی و فلسفی میشود.
گلشیری با سنتهای فرهنگی ایران رابطهای انتقادی دارد. از سویی، آنها را میشناسد و ارج مینهد؛ از سوی دیگر، میکوشد از سلطهشان بر ذهن ایرانی خارج شود. به همین دلایل است که گلشیری نویسندهای صاحب «سبک» است؛ او در انتخاب واژگان، ساختار جمله، شیوهی روایت و جهانبینی، چنان یگانه است که بدون نام نویسنده نیز میتوان سبکاش را شناخت.
شاگردان گلشیری
گلشیری علاوهبر خلق رمانهای ماندگار، نقش مهمی در تربیت نسل جدید نویسندگان ایفا کرد. وی اواسط سال ۱۳۶۲ خورشیدی جلسه های هفتگی داستانخوانی را که به جلسه های پنجشنبهها معروف شد، با شرکت نویسندگان جوان در خانه خود برگزار میکرد. این جلسات تا اواخر سال ۱۳۶۷ خورشیدی با حضور نویسندگانی چون محمدرضا صفدری، محمد محمدعلی، حسین سناپور، عباس معروفی، منصور کوشان، شهریار مندنیپور، منیرو روانیپور، ناصر زراعتی، حسین مرتضاییان آبکنار و ابوتراب خسروی ادامه داشت. این فهرست شامل برخی از شاگردان نامدار هوشنگ گلشیری است که خود نویسندهای صاحب سبک و شناخته شده به شمار میآیند.
چگونه آثار گلشیری را بخوانیم؟
خواندن آثار هوشنگ گلشیری، تنها مطالعه متون ادبی نیست، بلکه ورود به دنیایی پیچیده از نوآوریهای زبانی، دغدغههای اجتماعی، و ساختارشکنیهای هنری است. برای مطالعه مؤثر و هدفمند آثار او، ابتدا باید بدانیم از این خوانش چه انتظاری داریم: آشنایی با داستاننویسی مدرن، درک فضای فرهنگی-سیاسی ایران، یا بهرهگیری از نگاه انتقادی گلشیری به ادبیات؟
آثار گلشیری برای مطالعه به سه گروه تقسیم میشوند، داستانهای کوتاه و بازنویسی، داستانهای بلند و نقد آثار ادبی، شناخت این دستهبندی به خواننده کمک میکند تا مطابق با سطح مطالعاتی و هدف خود، بهدرستی در مسیر خوانش آثار این نویسنده حرکت کند.
برای مطالعه گلشیری یک کتاب می تواند آغاز و انجام باشد اما همه اطلاعات لازم درباره هنر و مهارت این نویسنده را به مخاطب نمی دهد، این تنها کتاب «شازده احتجاب» است که نام گلشیری همواره با آن گره خورده است.
نخستین گام؛ کتاب «جبهخانه» نقطه شروع مناسبی برای آشنایی با زبان، فرم و فضای داستانی گلشیری است. در ادامه مجموعه «نیمه تاریک ماه» تجربه پیچیدهتری از روایت را در اختیار خواننده قرار میدهد که به درک جهان داستانی او کمک میکند.
ورود به جهان پیچیدهی رمانها؛ در گام بعد، نوبت به رمانهای بلند گلشیری میرسد «شازده احتجاب» شاهکار فراواقعگرایانهای است که ساختار سنتی رمان فارسی را درهم میشکند و گذشته سیاسی-اجتماعی ایران زمان او را به شیوهای تمثیلی و مدرن بازخوانی میکند. پس از آن «آینههای دردار» اثری دیگر با ساختاری تأملبرانگیز که مواجهه فردی ایرانی با غرب و مفهوم هویت را در بستر سفر و خودکاوی روایت میکند.
گامی در نقد ادبی؛ مطالعه آثار نظری و نقد ادبی گلشیری برای خوانندگانی که به مباحث ادبیات تطبیقی، نقد مدرن و دیدگاههای نویسنده درباره ادبیات معاصر علاقه دارند، ضروری است. در «ستایش شعر سکوت» نقد شعر معاصر با نگاهی به اشعار منصور اوجی، «جدال نقش با نقاش» در آثار سیمین دانشور، «ما و جهان اساطیری» گفت وگویی با مهرداد بهار اسطورهشناس نامدار و در نهایت مجموعه دوجلدی «باغ در باغ» که شامل مقالات و گفتارهای وی پیرامون نقد شعر، نقد داستان، ادبیات کهن، سینمای معاصر ایران و گفتوگوهای گلشیری است.
تجربهای ویژه برای نوجوانان؛ یکی از آثار متفاوت گلشیری «حدیث ماهیگیر و دیو» است. این داستان بازنویسی یکی از روایتهای هزار و یک شب است که گلشیری در آن با افزودن لایهای سیاسی-اجتماعی، روایت کهن را به فضای معاصر و حتی مخاطب نوجوان نزدیک میکند. این اثر نمونهای بیبدیل از توانایی گلشیری در بازآفرینی سنتها با نگاه مدرن است.
آثار گلشیری نهتنها تجربهای ادبی، بلکه تمرینی در تفکر انتقادی و ادراک چندلایه از واقعیت است.
هوشنگ گلشیری که بود؟
هوشنگ گلشیری، ۲۵ اسفند ۱۳۱۶، در اصفهان، متولد شد. زمانی که ۵ ساله بود، خانواده به دلیل شغل پدر (که کارگر بنای شرکت نفت بود)، به آبادان مهاجرت کردند و او پس از به پایان رساندن دوران مدرسه در آبادان، در سال ۱۳۳۴ به زادگاه خود بازگشت و در سال ۱۳۳۸، به عنوان دانشجوی ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان نامنویسی و در سال ۱۳۴۱ مدرک تحصیلی خود را دریافت کرد.
گلشیری در دوران دانشجویی سرودن شعر را آغاز کرد؛ اما خیلی زود دریافت استعداد اصلی او در داستاننویسی، به ویژه داستان کوتاه است. به همین دلیل شعر سرودن را کنار گذاشت و تمرکز اصلی خود را به نویسندگی معطوف کرد. در این سالها با «انجمن ادبی صائب اصفهان» آشنا شد. در نتیجه این آشنایی، گلشیری وارد عرصه فعالیت سیاسی شد، فعالیتی که سرانجام در سال ۱۳۴۰، به دستگیری او انجامید. گلشیری پس از تحمل ۶ ماه حبس، از زندان آزاد شد. پس از تعطیلی انجمن صائب، گلشیری و برخی از اعضا، انجمن جدیدی با نام «جُنگ اصفهان» تأسیس کردند، انجمنی که ابوالحسن نجفی، زبانشناس و مترجم قدیمی نیز در آن حضور و فعالیت پررنگ داشت و گلشیری نیز یکی از فعالترین و مهمترین اعضای این جلسات بود.
سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶ را باید دوران اوج نویسندگی هوشنگ گلشیری دانست. او در سال ۱۳۴۷، نخستین کتاب خود را که مجموعهای از نخستین داستانهای کوتاهش بود با عنوان «مثل همیشه» به انتشار رساند. یک سال بعد، رمان «شازده احتجاب» را منتشر کرد، رمان «کریستین و کید»، مجموعه داستان «نمازخانه کوچک من» و رمان «بره گمشده راعی»، دیگر کتابهای گلشیری بودند که در سالهای ۱۳۵۰، ۱۳۵۴ و ۱۳۵۶، به چاپ رسیدند.
گلشیری در سال ۱۳۵۲، برای دومین بار به علت فعالیتهای سیاسی دستگیر و تا ۵ سال از حقوق اجتماعی، از جمله حق تدریس، محروم بود. او پس از آزادی در سال ۱۳۵۳، به تهران مهاجرت کرد و پس از دوران محرومیتش، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به عنوان استاد مشغول کار شد و با همراهی چند تن از اعضای انجمن ادبی جنگ اصفهان، برگزاری جلسات ادبی را از سر گرفت. گلشیری در این نشستها، داستانهای کوتاه خود را که به تازگی به چاپ رسیده بودند به اشتراک میگذاشت. او در سال ۱۳۵۷ به اصفهان بازگشت و ضمن آغاز کار معلمی در دبیرستان، یک کارگاه داستاننویسی و یک نمایشگاه نقاشی راهاندازی کرد.
هوشنگ گلشیری سرانجام در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۷۹، بر اثر مننژیت، چشم از جهان فرو بست و در کنار آرامگاه امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. فرزانه طاهری، همسرش با همراهی چند تن از دوستداران گلشیری، پس از درگذشت وی، «بنیاد هوشنگ گلشیری» را تأسیس کردند. اهدای جایزه هوشنگ گلشیری و برگزاری کلاسهای آموزش نویسندگی، از مهمترین فعالیتهای این بنیاد مستقل به شمار میآیند.