بورس تهران یکی از حساسترین دوران خود را سپری میکند. در یک سناریوی محتمل، بازار سهام میتواند بازی را به نفع خود تغییر دهد؛ اما رفت و برگشت پول از روند با احتیاط معاملات حکایت میکند. آیا «بورس هراسی» میتواند مانع رشد شاخص به سطوح بالاتر شود؟
اگر چه جزئیات دقیقی از مذاکرات هستهای کشورکه پشت درهای بسته انجام میشود، منتشر نشده است، اما در همین فضای مبهم، بازارهای دارایی متحول شدند. از آغاز گفتوگوهای تهران و واشنگتن، بورسبازان با تصویر جدیدی از تالار شیشهای روبهرو هستند. بورس با ورود به کانال ۳ میلیونواحدی، رشد سریع و پرقدرتی را ثبت کرد و توانست در دو هفته میزبان ۱۴ هزار میلیارد تومان پول حقیقی باشد. اما این روند چند روزی میشود که با اختلال مواجه شده و خبری از تبوتاب تقاضا نیست. یکی از موضوعات و شائبههایی که اخیرا وارد محافل سرمایهگذاران شده، ناظر بر امکان رشد موقت بورس است.
افزایش عرضه از ابتدای هفته برخلاف هفته گذشته موجی از نگرانی را به معاملهگران تحمیل کرده است؛ با اینحال کارشناسان رفتوبرگشت اخیر بورس را به ورود شاخصها به فاز «اصلاح کوتاهمدت» گره میزنند. در پرده اول «نمایش خروج پول و احتیاط در معاملات سهام»، میتوان به روشنی ردپای «نیاز بازار به یک درنگ و تنفس» برای ارزیابی دوباره متغیرهای بنیادی و مشخص شدن مسیر آینده را مشاهده کرد.
سهامداران از ریزش و رکود خستهاند، به خصوص اینکه وزارت اقتصاد نیز بدون فرمانده اقتصادی به کار خود ادامه میدهد. در حقیقت رفع ابهامات پیرامون متغیرهای اثرگذار و ایجاد محرکهای تازه میتواند منجر به تمدید رونق بازار سهام و مانع از ورود بورس به مرحلهای جدید از نوسانات فرسایشی شود. با توجه به گمانههای بسیاری که اطراف بورس پرسه میزند، با فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه، گفتوگو کردهایم.
او اکنون میگوید «بورسهراسی» در مقطع فعلی از اساس بیپایه است و انتظار میرود در روزهای آینده اوضاع به نفع این بازار رقم بخورد. در سالهای اخیر، آنچه بیش از هر چیز در اقتصاد ایران مشهود بوده، عدمقطعیتهاست که بازارها را با خود همراه کرده است. گفتوگوی ما با فردین آقابزرگی، تحلیلگر ارشد بازار سرمایه، را در مورد وضعیت این روزهای بازار سرمایه بخوانید.
بازار سهام از تبوتاب اولیه بعد از مذاکرات هستهای فاصله گرفته است. آیا این اتفاق میتواند سیگنالی منفی محسوب شود؟
در روزهای اخیر برخی از سهامداران با نگرانیهایی مبنی بر توقف رشد بورس از بازار خارج شدند. خروج پول ۲ هزار میلیاردتومانی از ابتدای هفته گواه این مدعاست. واقعیت امر این است که اهالی بازار سهام بیش از بازارهای موازی، متمرکز بر اخبار سیاسی و اتفاقات گوناگون هستند. همین موضوع باعث میشود با بروز رخدادهای منفی، سهامداران بلافاصله واکنش نشان دهند. آنچه مهم است این رفتار از سوی سهامداران به دلیل سرعت بالای رخدادها در کشور کاملا طبیعی است.
نمونه بارز آن اتفاقات غیرمنتظرهای بود که در سال ۱۴۰۳ رخ داد. فعالان بورسی از ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ تا روزهای پایانی اسفند متاثر از ریسکهای سیاسی و اقتصادی در انزوای کامل به سر بردند. بازدهی ۲۳ درصدی بورس نیز گویای همین مساله است. با توجه به آنچه در وضعیت متغیرهای اثرگذار بر روند بازار سهام میگذرد، انتظار میرود سرمایهگذاران با احتیاط عمل کنند.
علاوه بر این، نقدشوندگی بالای بازار سهام شرایط را برای تقویت جبهه فروش بهسرعت فراهم میکند. این در حالی است که بازارهای موازی این شرایط را ندارند. به این ترتیب ممکن است احتیاط معاملاتی در این بازارها با تاخیر انجام شود. به همین دلیل خروج پول از ابتدای هفته را نمیتوان سیگنالی مبنی بر بازگشت بورس به رکود تلقی کرد.
در حالحاضر بورس از کدام متغیر بیشترین اثرپذیری را دارد؟
در مورد مهمترین متغیرهای اثرگذار بر روند بازار سرمایه به طور مشخص باید به ریسکهای اقتصادی اشاره کرد. گرچه سایه ریسکهای سیاسی بر سر بازار سنگین است، اما نرخ تورم، نرخ پایین رشد اقتصادی آن هم در کشوری که ساختار تورمی دارد و رشد افسارگسیخته نقدینگی از مهمترین عوامل اثرگذار بر عملکرد بورس محسوب میشوند.
البته در سالهای اخیر سرمایهگذاران بهکرات در رویارویی با ریسکهای سیاسی نیز تغییرات مهمی را در استراتژی معاملاتی خود ایجاد کردند. این متغیرها بر عملکرد همه بازارها اثرگذار است، اما مولفههای مذکور به دلیل نقدشوندگی بالای بازار، نقش مهمی بر روند بورس ایفا میکنند.
تجربه عملکرد بازارهای دارایی در ادوار مختلف نیز نشان میدهد بازار سهام در مواجهه با وقایع گوناگون با سرعت بیشتری نسبت به سایر بازارها واکنش نشان میدهد. اخیرا هم مشاهده کردیم که چگونه بازار سهام بعد از نخستین دور گفتوگوهای غیرمستقیم تهران و واشنگتن با ورود پول قدرتمند روبهرو شد و کانال ۳میلیون واحد را فورا به دست آورد.
دلار و طلا نیز همین واکنش را نشان دادند، اما تفاوت مهمی بین عملکرد بازارها وجود داشت. بورس به صعود خود ادامه داد، اما دلار، طلا و سکه با وجود انتشار اخبار مثبت سیاسی مقاومت زیادی برای حرکت در مسیر نزولی نشان دادند. بررسی وضعیت بورس در رویارویی با وقایع گوناگون حاکی از سرعت عمل این بازار نسبت به تحولات است.
آیا اثرپذیری بالای بورس از تحولات گوناگون میتواند تهدیدی علیه رشد قیمت سهام محسوب شود؟
در مواقعی که ریسکهای سیاسی تشدید شوند این مهم، بازار سهام را با چالش جدی مواجه میکند. اما امسال وضعیت متفاوتی در انتظار بازارهاست. در شرایط فعلی دو متغیر مهم اوضاع را به نفع بورس رقم خواهند زد. در گام نخست بهبود وضعیت سیاسی و در مرحله بعد جاماندگی بورس از بازارهای موازی است که برگ برنده تالار شیشهای سهام به شمار میروند.
چرا سهامداران ناگهان دچار تردید میشوند و در صفوف فروش قرار میگیرند؟
رفتارهای هیجانی اصولا از سوی سهامداران بیتجربه رقم میخورد. سهامدارانی که برنامه مشخصی برای پورتفوی خود ندارند، با تبعیت از فضای روانی معاملات دست به تحرکات ناگهانی میزنند. این موضوع نشاندهنده عدم آگاهی و تسلط بر فرهنگ سرمایهگذاری است. به همین دلیل در بورسهای بزرگ دنیا سهامداران مبتدی به صورت مستقیم نمیتوانند سرمایهگذاری کنند.
بهخصوص در شرایطی که کشور ما با سیلی از اخبار منفی و مثبت همراه است، سرمایهگذاری مستقیم بر کلیت بازار اثرگذار است. خرید و فروشهای مبتنیبر هیجان که پایه و اساس تحلیلی ندارد، میتواند بازار سهام را بهسرعت وارد فاز رشد شارپ یا ریزش ادامهدار کند. نوسانات رفتوبرگشتی در شاخصهای اصلی، خروج پول حقیقی، افزایش عرضه در صندوقها و احتیاط حداکثری در اغلب موارد در معاملات سهام، همگی حکایت از این دارند که بازار با تبوتاب غیرواقعی دست و پنجه نرم میکند.
معمولا با تشدید ابهامات پیرامون متغیرهای اثرگذار این وضعیت به اوج میرسد. تجربه نشان داده حضور این دسته از سهامداران که با دید کوتاهمدت وارد بازار میشوند با سیگنالهای سیاسی رابطه مستقیمی دارد. در واقع هر گونه اظهارنظر مقامات بلندپایه منجر به تغییر استراتژی معاملهگران میشود. فشار فروش ناشی از شناسایی سود و نگرانیهای پیرامون چشمانداز اقتصادی و سیاسی، مهمترین دستاورد حضور سهامداران کمتجربه در بازار سهام است که بارها بازار مذکور را وارد دورهای از نوسانات فرسایشی کرده است. از سوی دیگر، برخی معاملهگران حرفهای هم با در نظر گرفتن مجموع ریسکها سرمایهگذاری بلندمدت را در دستور کار خود قرار میدهند.
در حال حاضر سناریوهای مختلفی روی میز اهالی بازار سرمایه قرار دارد. کدام سناریو گزینهای محتمل برای بورس ۱۴۰۴ محسوب میشود؟
آنچه روشن است اینکه ماحصل مذاکرات میان ایران و آمریکا در سرنوشت بازارها نقش تعیینکنندهای ایفا میکند و اخبار منتشره از نتایج این رویداد، تاثیر بسزایی بر روند شاخصهای سهامی و جریان تقاضا در روزهای آینده خواهد داشت. در روزهای اخیر، اظهارنظرهای مثبتی از سوی طرفین مذاکره صورت گرفته که همگان را به پیشرفت مذاکرات و تداوم آن امیدوار کرده است.
اگر از گفتوگوهای غیرمستقیم بعدی اخبار مثبتی مخابره شود، میتوان به سقوط دلار و تتر تا کانالهای پایینتر امیدوار بود و این موضوع موجب افزایش عرضه و افت قیمت در بازار طلا و سکه نیز خواهد شد؛ امری که به نوبه خود پولهای سرگردان را وارد تالار سهام خواهد کرد. به این ترتیب و با توجه به عملکرد ضعیف بازار سرمایه در سالهای گذشته و با تمرکز بر اخبار مثبت سیاسی، محتملترین سناریوی بورسی بازگشت قدرتمند بازار سرمایه به رالی بازارها خواهد بود.
در صورت محقق شدن «سناریوی صعود» کدام صنایع بازدهی بیشتری را ثبت خواهند کرد؟
شرکتهای گروه پتروشیمی، شیمیایی، فولادی، کانههای فلزی و غیرفلزی صنایعی هستند که چشمانداز مثبتی برای آنها قابل تصور است. ۶۰درصد سود بازار از این شرکتها و گروهها به دست میآید. با توجه به عمق بازاری که این صنایع و شرکتها دارند و حساسیتی که دولت و شبهدولتیها نسبت به این گروه از صنایع دارند و هر از گاهی محلی برای دستاندازی درآمدی دولت محسوب میشوند، جهش قیمتی در انتظار این گروهها خواهد بود.
البته برخی تکسهمها که پشتوانه بنیادی قوی دارند هم در زمره رشد پایدار و تقاضای قوی قرار دارند. افزون بر آن، رشد نرخ دلار توافقی میتواند منجر به افزایش نرخ تسعیر ارز حاصل از صادرات صنایع بزرگی همچون فولاد، پتروشیمی و دیگر صنایع صادراتمحور شود. همچنین جهش نرخ دلار رسمی موجب میشود نرخگذاری محصولات عرضهشده در بورس کالا نیز با دلار بالاتری تعیین شده و در نتیجه درآمد شرکتهای عرضهکننده در بورس کالا افزایش یابد.
در مجموع رشد نرخ دلار توافقی طی چند ماه اخیر موجب میشود درآمد و سودآوری شرکتهای بزرگ و صادراتمحور با افزایش قابل توجه همراه شده و در نتیجه بازدهی این صنایع برای سهامداران بالاتر رود. حتی در سهماهههای سوم و چهارم ۱۴۰۳ پتروشیمیها رشد را ثبت کردند.
اگر رشد بورس متوقف شود محدوده حمایتی شاخص کل در چه محدودهای قرار دارد؟
اساسا تحلیل تکنیکال از مباحث و اصول بنیادی تبعیت میکند. از آنجا که بازار سرمایه به شدت تحتتاثیر ریسکهای سیاسی و اقتصادی تغییر مسیر میدهد، تحلیل فاندامنتال در چنین شرایطی پاسخگو نیست. «تحلیلگریزی» اکنون یکی از نشانههای اصلی بورس تهران است که روند و پیشبینی بازار را به ابهامات بیشماری گره میزند؛ لذا به کار بردن الگوهای استاندارد جهانی در تحلیل سهام با توجه به مولفههای اثرگذار بر بورس کارآیی چندانی ندارد.
در هفتههای اخیر تکنیکالیستهای حرفهای بلافاصله بعد از انتشار اخبار سیاسی، تغییراتی جدی را در تحلیلهای خود ایجاد کردهاند. همین مساله بر پیشبینیناپذیر بودن تالار شیشهای تاکید میکند. یکی از موضوعات مهم این است که بازار سرمایه کشور بیشتر از آنکه بازار باشد «نابازار» است.
بورس تهران به طور کامل تحت تاثیر شبهدولتیهاست. با توجه به آنچه توضیح دادم باید محدوده ۳میلیون واحدی را به عنوان کف حمایتی شاخص کل در نظر گرفت. اگر نقصانی در این محدوده به وجود بیاید از منظر روانی کف مذکور مثبت عمل خواهد کرد. در سال ۱۴۰۲ انتظار بر این بود که شاخص کل بتواند از این محدوده عبور کند، اما با توجه به اتفاقاتی که در خصوص نرخ خوراک در این سال رخ داد، بازار به طور کامل وارد فاز رکود شد.
مساله نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی و زمزمه افزایش آن در اردیبهشتماه ۱۴۰۲سبب شد بازار در مسیر نزولی قرار بگیرد و ۵۱روز بعد کلیت بازار از آنچه در اردیبهشتماه حادث شده بود، آگاه شد. در ادامه و در قضیه دیگری شرکتهای پالایشی با کاهش ارتفاع همراه شدند. حتی در آن زمان هم برخی از نمایندگان مجلس اعلام کردند که مصوبه نرخ خوراک پتروشیمی موجب ضرر و زیان زیادی برای سهامداران بورسی و صنعت پتروشیمی کشور شده است.
به هر روی با توجه به مهیا بودن فرصت رشد برای بورس و اشباع جهش بازارهای موازی، شاخص کل میتواند تا ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار واحد به حرکت خود ادامه دهد. این کمترین انتظار برای شاخص کل است. کمااینکه صعود شاخص تا محدوده ۴میلیون واحد نیز دور از اذهان اهالی بازار سرمایه نیست.
رشد دلار توافقی حاوی چه سیگنالی برای بازار سرمایه است؟
اختلاف دلار توافقی و دلار بازار آزاد، یکی از متغیرهایی است که مورد توجه اهالی بازار است. این اختلاف قیمتی که با رشد قیمت دلار و تب بالای بازار ارز، به بیش از ۵۰درصد در اواخر سال گذشته رسیده بود، اکنون با کاهش قیمت دلار غیررسمی به حدود ۱۵درصد سقوط کرده است. همواره بورس به اختلاف ۲۰درصدی در قیمت این دو شاخص دلاری واکنش نشان داده است.
هرچقدر این اختلاف، کاهش بیشتری را تجربه کند و حتی سیاستگذار اقتصادی به سمت تکنرخی شدن ارز پیش رود، بورس واکنش قویتری نشان خواهد داد. بهخصوص آنکه طی سال گذشته اختلاف بالای این دو شاخص ارزی بهخصوص در نیمه اول سال سبب شد ضمن رشد بهای تمامشده شرکتها با دلار بازار آزاد، درآمد شرکتها مطابق با دلار نیمایی یا بعدا دلار توافقی رشد کند.
از اینرو حاشیه سود صنایع عمدتا کاهشی بود. اما در پاییز همزمان با کاهش این اختلاف شاهد آن بودیم که حاشیه سود عمده نمادهای بازار به شکل قابلتوجهی افزایش یافت. با اینحال، در سال جدید، با فرض ثبات نسبی قیمت دلار توافقی، حاشیه سود شرکتهای بورس بهبود خواهد یافت.
مهمترین دلیل استقبال بازار از نمادهای کوچک در روزهای اخیر به چه موضوعی برمیگردد؟
دلیل استقبال از نمادهای کوچک بازار، جاماندگی این نمادها نسبت به نمادهای بزرگ و شاخصساز است. در معاملات سال گذشته و از ابتدای سال نیز بازدهی شاخص کل از شاخص هم وزن بیشتر بوده است و این موضوع جاماندگی نمادهای کوچک را نسبت به بزرگان بازار یادآور میشود.
با اینکه شاخص کل در فروردین توانست از قله ثبتشده در دی ماه سال گذشته عبور کند، اما همچنان شاخص هموزن پایینتر از قله ثبتشده در دیماه سال گذشته قرار دارد و این موضوع نیز در حکم دلیلی برای رشد سهام کوچک نسبت به بزرگ بازار است.
از اینرو در روزهای اخیر نیز استقبال از نمادهای کوچک بازار نسبت به بزرگان بازار بیشتر بوده است. یکی از مهمترین اتفاقات مهم بازار در روزهای گذشته رشد ارزش معاملات خرد است. حتی با وجود عقبنشینی شاخصها در برخی روزها از قله روزانه، ارزش معاملات رقم قابلتوجهی را ثبت کرده است. ارزش معاملات به ارقام بیش از ۲۰ همت رسیده و در صورت تداوم این روند در پایان معاملات میتوان به روند آینده بازار سهام امیدوار بود.
به عنوان آخرین سوال، بورس به کدام ریسک واکنش جدیتری نشان خواهد داد؟
مهمترین ترس بازار از «ریسکهای اقتصادی غیرقابلپیشبینی» است. سیاستگذاریهایی که در راستای کسری بودجه اتخاذ خواهد شد آثار جدی بر ورود و خروج پول به بازار سهام برجای میگذارد. علاوه بر سیاستگذاریهای نادرست پولی، کسری بودجه که از طرق مختلف درنهایت با افزایش پایه پولی و نقدینگی تامین میشود، وضعیت بازار را به هم میریزد. در واقع سوال مهمی که مطرح میشود این است: دولتمردان کسری بودجه را از کجا تامین میکنند؟ این ابهام بزرگ در کنار حضور قدرتمند دولت در عرصه سرمایهگذاری که منجر به ناترازیهای گسترده در بخشهای گوناگون شده است، شرایطی را به وجود آورده که سرمایهگذاران با دیده ترس به این بازار مینگرند.