با توجه شعار جهت دهنده سال ۱۴۰۴از سوی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی به سرمایه گذاری برای تولید، بی شک معظم له آن سرمایه گذاری را مد نظر داشته اند که آیات وحی، تنها سرمایه سودمند برای انسان را در زندگیِ ابدی یعنی «قلب سلیم» معرفی کرده است و هیچ سرمایه دیگری در آن زمان برای بشر فایده و سودی نخواهد داشت. از همین رو زیرپایه سرمایهگذاریهای مادی معلوم خواهد شد که باید به چه سمت و سویی هدایت شوند تا تمدن نوین را بشارت بدهند و ما را از مشکلات و موانع آزاردهنده اقتصاد فعلی برهانند.
سرمایههای زیرپایه از نظر اسلام
برخی سرمایههای کلی و زیربنایی از منظر پیامبر اعظم(ص) خطاب به ابوذر در انسانشناسی اسلامی چنین بیان شده است «یا أباذرٍّ، اِغتَنِمْ خَمسا قَبلَ خَمسٍ؛ شَبابَکَ قَبلَ هَرَمِکَ و صِحَّتَکَ قَبلَ سَقَمِکَ و غِناکَ قَبلَ فَقرِکَ و فَراغَکَ قَبلَ شُغلِکَ و حَیاتَکَ قَبلَ مَوتِکَ؛ ای ابوذر! پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت شمار؛ جوانیات را پیش از پیری، تندرستیات را پیش از بیماری، توانگریات را پیش از تهی دستی، آسودگیات را پیش از گرفتاری و زندگیات را پیش از مرگ».
با توجه به سرمایههای معرفی شده برای یک مسلمان در جامعه اسلامی که حفاظت از آنها عامل جامعه سازی و تمدن آفرینی می گردد، پیش نیازی به نام قلب سلیم وجود دارد که با حفظ تمام جانبه از آن ارتباط با ملکوت جهان و انسان کامل برای ایشان برقرار گردیده و از مزاحمت های وسوسه های شیطان و نیز زیادهخواهی نفس در امان باشد. چرا که انسان به تنهایی قادر نیست از این سرمایه های پنجگانه خود حراست کند؛ به دلیل آنکه فقر باطنی و ظاهری ایشان در حدی است که بدون حمایت آموزه های وحی و مفسر حقیقی آن به بیراهه و بن بست های ذلت بار دچار می گردد.
بشر مشتاق به سگنمایی در جهان صنعتی امروز در متروها و پارک های اروپا و آمریکا به شدت به بن بست انسان شناختی رسیده و آثار مهیب و مخرب انحرافی آن اکنون در پیش چشم جهانیان لحظه به لحظه به نمایش گذارده می شود. در غزه مقتدر نیز قتل کودکان با روش گرسنگی دادن و نیز آتش زدن بیپناهان و کهنسالان و همچنین خبرنگاران نه اینکه از سوی برخی مسئولان جهان محکوم و مردود شناخته شود بلکه یک برتری علمی و نژادی به حساب می آید. اقتصاد در نزد این گروه انساننما مشخص است که فقط از طریق خونریزی و تجارت فساد امکان اظهار وجود دارد.
خداوند مالک حقیقی سرمایه انسانی
سرمایه گذاری حقیقی در خلقت انسان از آن خداوند متعال است که آن هم برای جود می باشد نه جهت سود؛ چراکه نعمت اختیار به ایشان افاضه کرده تا جانشین او در زمین باشد و اگر این داده الهی برای آدمی فهم نگردد، همیشه خداوند هستی را بدهکار خود دانسته و در برابر او ادعای خداوندی خواهد کرد که از علائم مشهور آن عدم خدمت به دیگران و استخدام محرومان به نفع مادی و بردگی خویش در نزد آنان می باشد.
رابطه قلب سلیم با اقتصاد عادلانه
در سوره مبارکه انسان آمده است «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا؛ ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس» (آیه سوم سوره دهر) امام صادق (ع) ذیل این آیه فرمود «ما راه را به او معرفی کردیم؛ یا آن را میگیرد و یا رها میکند.» (تفسیر کنز الدقائق) بزرگترین سرمایه برای یک انسان، آزاد بودن ایشان از همه مخلوقات و هر چه غیر خداوند است و این قدرت انتخابگری افاضه شده از سوی خالق یکتاست که بشر را از حیوانات و سایر موجودات هستی تفکیک و ممتاز می کند و به ایشان اجازه می دهد در جهان اقدام به سرمایه گذاری مادی و معنوی داشته و در عالم ماوراء برداشت را از آن خود کند و در انتظار پاداش بی پایان باشد.
این نکته تربیتی بسیار حائز اهمیت است که درک و دریافت تمامی سود سرمایه گذاری شده توسط انسان در آن سرایی است که ظرفیت پاسخگویی به مقام و منزلت سرمایه گذاری انسان را داشته باشد تا تبادل صورت گیرد. چراکه به مقدار وسعت قلب آدمی سرمایه گذاری حقیقی به ایشان پرادخت می شود. از همین رو در آیات ۸۸ و ۸۹ شعرا آمده است «یَومَ لا یَنفعُ مالٌ و لا بَنون إلّا مَن أتی اللّهَ بِقَلبٍ سَلیم؛ روزی که نه دارایی و نه فرزندان سودی نمیبخشد، مگر هر کس که قلبی سلیم را نزد خداوند بیاورد.» سود حقیقی آن است که آبادگر قلب بینهایتطلب انسان باشد. زیرا سود مادی در دنیا، موقتی و مقطعی است که تاریخ مصرف محدود دارد و آن سودی که مانا و موسع است از جنس قلب بینهایتطلب آدمی است که قدرت میهمان کردن خداوند عالم هستی را در قلب خود دارد.
حج، آیینی جهت سرمایه گذاری جهان ماوراء
«الحَجُّ أَشهُرٌ مَعلوماتٌ…؛ حج، در ماههای معینی است و کسانی که (با بستن احرام و شروع این مناسک) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را میداند و زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان!» (سوره بقره، آیه ۱۹۷)
از حکمت های زیر ساخت ساز برنامه های عبادی حج می تواند اصلاح الگو اقتصادی برای بشر باشد. زیرا آنچه سبب اقتصاد سرمایهداری فقیرستیز میشود همان تحریم هایی است که حاجی در حج ملزم به رعایت آن است که از محسوس ترین آن می توان به خودبینی اشاره کرد و حاجی به دستور شارع مقدس در مدت معین اعمال حج، حق ندارد خود را در آینه مشاهده کند؛ این سبک تربیتی اگر در سرمایه گذاری های اقتصادی، پایه و بنیادی دریافت کند، انسان را از خودپرستی و خودبینی مطلق نجات بخشد و دست شیطان را از وسوسه گری ها و نیز زیاده خواهی های نفس اماره در سرمایه گذاری های تجاری جهت سود ظالمانه به سهولت خالی و خلاص می گرداند.
فاجعه تفکیک اقتصاد از اعتقاد
ایمان در اصطلاح عبارت است از پذیرایی و قبول مخصوصی از ناحیه نفس نسبت به آنچه که قبول کرده؛ قبولی که باعث شود که نفس در برابر آن ادراک و آثاری که اقتضا دارد، تسلیم شود.» علاّمه طباطبائی این مفسر کبیر با تأکید بر اینکه عمل، جزئی از ایمان است و اگر جزء یعنی عمل صالح نباشد کل یا همان ایمان تشکیل نمی گردد، در مورد علامت تسلیم و قبول میفرماید «علامت چنین قبولی این است که سایر قوا و جوارح آدمی نیز آن را قبول نموده و مانند خود نفس در برابرش تسلیم شود» (علامه طباطبائی، المیزان، ج ۱۱، ص ۳۹۰).
هرگاه این ایمان نسبت به خدا باشد، آن را «ایمان به خدا» میگویند. این ایمان به خدا که همان اعتقاد قلبی و انجام دادن اعمال صالح است، صفات دیگری را در روح مؤمن نسبت به دانش، سیاست، هنر و از همه مشهودتر، اقتصاد و امور معیشتی به وجود میآورد که با بودن ایمان، آنها نیز خواهند بود و شدت و ضعف آنها که تعیینکننده رفتارهای انسان هستند، به شدت و ضعف خود ایمان بستگی دارد. این صفات را میتوان از ارکان ایمان به حساب آورد و جهت اصلاح اقتصاد و آفتزدایی از آن لازم و ضروری است که از این گلوگاه اعتقادی لازم و ضروری اقدام گردد.
سرمایه گذاری توحیدی و ارکان چهارساحتی آن
حضرت علی (ع) برای یک سرمایه گذاری توحیدی که جامعه بشری را از اقتصاد مشرکانه و ظالمانه می رهاند، میفرماید «ایمان (اعتقاد) بر چهار رکن و پایه قرار داده شده است. صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر یعنی پایداری بر انجام واجبات، خودداری از معاصی و بردباری در مقابل ناملایمات و سختیها. یقین یعنی یقین به وجود خدا، روز جزا، ثواب و عقاب و معارف حق. عدل یعنی اعتدال در اخلاق، اعمال، دادگری و عدم تعدّی به حقوق دیگران. جهاد یعنی کوشش و فداکاری در راه ترویج خداپرستی، ارشاد و هدایت انسانها و جلوگیری از بیدینی، دنیاپرستی، ظلم و بیدادگری (کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵۰).
بنابراین، ایمان مجموعهای از اعتقادات، اعمال صالح و صفات اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی را در برمی گیرد. بر این اساس، ایمان یعنی اعتقاد قلبی به خدا (مبدأ) و قیامت (معاد) و رسالت پیامبران که لازمه چنین اعتقاداتی، تسلیم شدن در برابر اوامر الهی و دستورات رسولان او و تلاش برای آباد کردن جهان ابدی است که بدون آبادکردن جهان مادی و الگوهای اقتصادی آن، بی تردید محروم شدن از اقتصاد خدابنیاد را به همراه دارد که آن الگوها در زیست انبیاء و اولیای الهی به صورت عملی برای بشر ابلاغ گردیده است.
مدیریت اقتصاد از ملکوت به ناسوت در آیات وحی
با نگاهی هر چند گذرا به آموزه های دینی، درخواهیم یافت که پیوند عمیق و تأثیر متقابلی میان اعتقاد و اقتصاد برقرار است و این بدان معنی است که همه از یک قدرت، اطاعت و تبعیت دارند. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
خداوند در آیه ۹۶ از سوره اعراف، لازمه فتح برکات از آسمان و زمین (که نتیجه آن شکوفایی اقتصاد است) را ایمان و تقوای اهل جامعه معرفی می کند «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» یا در آیات ۱۲-۱۰ سوره نوح، نتیجه استغفار و طلب بخشش از خداوند (که لازمه ایمان است) را نزول مستمر باران و کمک به وسیله اموال و فرزندان و مانند آن بیان می دارد «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً، یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً ، وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً.» قرآن، اصلاح امور اقتصادی را از مهمترین رسالت پیامبران می شمارد «یا قَومِ اعبُدُوا اللهَ ما لَکُم مِن إلهٍ غَیرُهُ وَ لا تَنقُصُوا المِکیالَ وَالمیزانَ؛ از ترازو و میزان کم نگذارید» (سوره هود آیه ۸۴) و دستورات و آیات دیگری که به رابطه مستقیم ایمان و اقتصاد اشاره دارند. بنا بر این قرآن یک کتاب اقتصادی نیست بلکه کتابی اقتصادساز است.
انحراف در زیربنایی بودن اقتصاد
بر اساس قانون اساسی کشور، ترسیم و ابلاغ سیاستهای کلی نظام و جهتگیری کشور بر عهده رهبری نظام است. یکی از روشها و شیوههای ترسیم جهتگیری کلی نظام و مسئولان که رهبر معظم انقلاب، آن را مطرح و دنبال کردهاند، انتخاب شعار و نامگذاری برای سالهای مختلف و نیز واکاوی دلائل انتخاب شعار در هشت سال اخیر توسط معظم له (از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۲) است که هرسال یک شعار توسط معظم له انتخاب شده که این شعارها شامل شاخص گذاری ها و ابعاد کلان است.
شعار سال بیشتر به منظور جهت دادن برای سیاستهای اجرایی و توجه افکار عمومی به عملکرد مسئولان دولتی و مسئولان حکومتی و تلاش مدیران برای رفع نقیصههای مهم اجرایی کشور و نیز استقبال مردم به الگوی اقتصادساز تمدنی از سوی معظم له انتخاب شده که برخی افراد به سبب عدم آشنایی به زیربناهای اقتصاد اسلامی برای مشکلات اقتصادی، نشانی غلط و بنبستساز را می دهند.
در این راستا همه ساله اقداماتی نیز از سوی سازمانها و نهادهای دولتی صورت میگیرد ولی مع الأسف کمتر شاهد پردازش و گرایش تمام ساحتی هستیم. به همین سبب مراکز آموزشی مانند حوزه های علیمه و دانشگاه های کشور و نیز آموزش و پرورش این سیاست های حکیمانه را جزء ارکان پژوهشی و آموزشی خود به شکلی باورمندانه، آن طور که در تراز آرمان های انقلاب اسلامی باشد، تعبیه نکرده اند و همچنین صدا و سیما با سیل مخاطبانی که دارد و نیز ظرفیت عمیق فضای رسانه برای هم افزایی جهت اسلامی سازی اقتصاد برنامه ای ندارد.
* کارشناس علوم تربیتی