کشف ترافل، لحظهای بود که طبیعت و طمع روبهروی هم ایستادند. روزی که بشر طعم خاکی و تند این قارچ را چشید، آزمایشگاهها دست به کار شدند.
نتایج شگفتانگیز بود: ترافل سرشار از ویتامینهای B و D، مواد معدنی چون پتاسیم و آهن و ترکیبات شیمیاییای است که افسردگی را کاهش میدهد و قلب را تقویت میکند.
در رستورانهای لوکس دنیا، نامش مترادف با تجمل شد و در بازار ایران، هر کیلوی آن با قیمتهای چند میلیون تومانی به فروش رفت اما این گنج زیرخاکی، بهای گزافی داشت که نه قارچ، بلکه جنگل پرداخت کرد.
سودجویان به دل هیرکانی هجوم آوردند. از گالیکش در شرق گلستان تا مینودشت، کلاله و حتی گرگان، تیشهها و بیلچهها خاک را شکافتند. آنها که در پی ترافل بودند، ریشههای درختان را زخمی کردند، خاک را زیرورو نمودند و نظم اکوسیستم را بر هم زدند.
هر کندن، زخمی عمیق بود بر پیکر درختان بلوط؛ غولهایی که قرنها ایستاده بودند و حالا در برابر طمع، خشک میشدند. فرسایش خاک شدت گرفت، نهالهای جوان زیر پای این غارت له شدند و جنگل، که روزی سرزنده بود، به سوگ نشست.
کارشناس منابع طبیعی گلستان، گفت: عاملان برداشت ترافل حالا با روشهایی نو به جنگلها تجاوز میکنند. آنها در پوشش گروههای خانوادگی به مناطق جنگلی میآیند و تخریب را آغاز میکنند.
عبدالرحیم لطفی بیان کرد: این شیوه جدید، کنترل عرصههای طبیعی را دشوار کرده، چرا که نظارت بر همه خانوادهها و مسافران در جنگلها ناممکن است.
وی ادامه داد: کلنگزنی و تیشهزنی نهتنها به ریشه درختان میزبان آسیب میزند، بلکه اسپور قارچ را هم نابود میکند. ترافل باید کامل شود تا تکثیر یابد، اما برداشت نارس، امکان رویش آن را در سالهای بعد از بین میبرد.
پژوهشگر منابع طبیعی، هم گفت: ترافل در حدود ۹۰ هزار هکتار از عرصههای دشتی و جنگلی گلستان، از مناطق پاییندست تا میاندست با پوشش بلوط، انجیلی و ولیک، رشد میکند. دو گونه قهوهای و سیاه در گلستان غالباند؛ قهوهای در بهار و سیاه از اسفند تا تیر برداشت میشود. بیشترین رویشگاه آن در شرق استان، مثل مراوهتپه و گلیداغ، است، اما پراکنشش در سراسر گلستان دیده میشود.
روحالله رستمی هشدار داد: بیکاری، تنگناهای معیشتی و وسوسه درآمدهای هنگفت، بومیان و سودجویان را به تخریب جنگل کشانده. با افزایش قیمت دلار و رشد صعودی ارزش ترافل، هجوم به طبیعت شدت گرفته است.
تخریب، زنجیرهای از فاجعهها را به دنبال داشت. وقتی ریشهها میمیرند، خاک دیگر آب را در خود نگه نمیدارد. روانابها شدت میگیرند و سیل، این بلای خشمگین، بیدار میشود. سیلهای دهه ۸۰، اوایل دهه ۹۰ و سال ۹۸ در گلستان را به یاد آورید؛ خانهها ویران شدند، جانها از دست رفتند و زمین شسته شد.
اینها فقط بلایای طبیعی نبودند؛ پیامدهای دستکاری بشر در طبیعت بودند. حالا، با هر تیشهای که برای ترافل به خاک میخورد، هیرکانی یک قدم به نابودی نزدیکتر میشود و سؤالی تلخ در ذهن شکل میگیرد: آیا طعم چند لحظهای یک قارچ، ارزش نابودی میراثی ۵۰ میلیون ساله را دارد؟
آموزشها و هشدارها بیشمار بودهاند. در کتابها و کلاسها، طبیعت را مادر حیات نامیدهاند. آیات قرآن و احادیث، بارها بر کاشت درخت و حفظ زمین تأکید کردهاند اما اگر این اصول به فراموشی سپرده شدهاند، آیا عقل و وجدان نمیتوانند راه را نشان دهند؟
ترافل خواصی دارد اما جایگزینهایی چون قارچهای پرورشی در دسترساند. کارشناسان منابع طبیعی راهحل را میدانند: ترافل را میتوان در زمینهای کشاورزی یا باغها کاشت، بیآنکه جنگل قربانی شود. چرا این مسیر انتخاب نمیشود؟
پژوهشگر بخش کشاورزی گلستان که هفت سال است روی کشت ترافل کار میکند، گفت: ترافل سیاه، یکی از گرانترین قارچهای دنیاست و با بلوط، ولیک، انجیلی و فندق همزیست است. اما برداشت بیرویه، جنگل را نابود کرده. زیر درختها دیگر نهالی نیست، چون تیشهها به ریشهها و اندامهای زایشی آسیب میزنند.

مظاهر جعفرنیا تأکید کرد: ترافل و درختان به هم وابستهاند؛ اگر یکی نابود شود، دیگری هم میمیرد. ادامه این روند، هیرکانی را از بین میبرد.
اما راهحل چیست؟ جعفرنیا پاسخ داد: از سال ۱۳۹۷ تحقیق روی تولید نهال ترافل را شروع کردیم. سال ۱۳۹۸، ۲۰۰ اصله نهال تلفیقی تولید کردیم و پس از تکمیل دانش فنی در خارج از کشور، در سال ۱۴۰۰ با همکاری منابع طبیعی و پارک علم و فناوری گلستان، ۱۵۰۰ اصله نهال در گالیکش کاشتیم.
وی بیان کرد: بلوط پس از هفت سال و فندق پس از چهار تا پنج سال ترافل میدهد. این کشت، هم طبیعت را نجات میدهد، هم اقتصاد را رونق میبخشد. در دنیا برداشت ترافل ممنوع نیست، بلکه مدیریت میشود.
آموزشها بارها طبیعت را امانت الهی خواندهاند و قانون هم حامی است. بر اساس ماده یک قانون «حفظ و حمایت از ذخایر جنگلی و حفاظت از ذخایر ژنتیکی»، ترافل گونهای در معرض انقراض است و برداشتش از طبیعت ممنوع. خریدوفروشش قاچاق تلقی میشود و متخلفان مجازات میشوند. اما حفاظت، به هوشیاری مردم نیاز دارد.
رستمی پیشنهاد داد: بهبود معیشت حاشیهنشینان، آموزش و سازوکارهای حفاظتی بهتر، راه نجات است. شمارههای ۱۵۰۴ و ۱۱۰ آماده گزارش تخلفاتاند.
جعفرنیا گفت: حدود ۱۰ هزار گلستانی دستکم یک بار ترافل برداشت کردهاند. با کشت نهال، این افراد ساماندهی میشوند و جنگل نجات مییابد. ۱۱۰ هزار هکتار اراضی شیبدار در گلستان داریم که میتواند به ترافل اختصاص یابد و اشتغالزایی کند. یک درخت بلوط ۴۰۰ تا ۶۰۰ سال عمر میکند و سودش با ترافل، جایگزین پروژههای نفتی است.
وی به علاقهمندان توصیه کرد: با کاشت نهال بارور، پس از چهار تا شش سال ترافل برداشت کنید.
قانون، سپری برای نجات این گونه برپا کرده است. بر اساس ماده یک قانون «حفظ و حمایت از ذخایر جنگلی و حفاظت از ذخایر ژنتیکی»، ترافل گونهای در معرض انقراض است و برداشت آن از عرصههای طبیعی ممنوع اعلام شده.
حمل، خرید و فروش آن هم قاچاق تلقی میشود و متخلفان با مجازات قضایی روبهرو خواهند شد اما قانون بهتنهایی کافی نیست؛ هیرکانی به نگهبانانی نیاز دارد که در برابر تخریب سکوت نکنند.
به گفته سیدخلیل هاشمی فرمانده انتظامی کلاله فقط در نوروز امسال ۵۵ کیلوگرم قارچ ترافل در این شهرستان کشف شد.
شمارههای ۱۵۰۴ (منابع طبیعی) و ۱۱۰ (پلیس) در انتظار گزارشهای مردمند. یک تماس، میتواند درختی را نجات دهد و جلوی سیلی را بگیرد.
این جنگل، بیش از هر زمان به هوشیاری ما وابسته است. اگر امروز بیتفاوت بمانیم، فردا نه ترافلی خواهد ماند، نه هیرکانیای.
آنوقت، تنها حسرتی به جا میماند؛ حسرتی به قدمت ۵۰ میلیون سال، در خاکستری که دیگر بوی سبزه نمیدهد. انتخاب با ماست: گنج لحظهای یا میراث ابدی؟
قارچ ترافل که در مناطق شرقی گلستان از جمله گالیکش، مینودشت و کلاله رویش دارد، بهدلیل ارزش اقتصادی و خواص دارویی و غذاییاش، طی سالهای اخیر هدف برداشت غیرمجاز قرار گرفته است.
این قارچ، که در مجاورت ریشه درختان جنگلی رشد میکند، هنگام استخراج به خاک، ریشهها و زادآوری طبیعی آسیب میرساند و فرسایش، تخریب اکوسیستم و نابودی درختان را به دنبال دارد.
کارشناسان هشدار میدهند که ادامه این روند، جنگلهای هیرکانی، این میراث جهانی، را به مخاطرهای بیبازگشت خواهد کشاند.