به گزارش سرویس سیاسی تاج خبر، تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، بار دیگر چهره واقعی یک رژیم جنگطلب و غیرقابل اعتماد را نشان داد؛ اما فراتر از آن، در دل این تحولات، درسهایی نهفته است که غفلت از آنها میتواند آیندهی منطقه را بیش از پیش در معرض بحران قرار دهد.درسی که اول از همه به چشم میآید، شکست ایده مذاکره با دشمن ایدئولوژیک است. صهیونیستها با آنکه دهها بار پشت میزهای دیپلماتیک نشستهاند، اما هرگز تعهدی پایدار ارائه نکردهاند. نه به قطعنامههای سازمان ملل وقعی مینهند و نه به اصول بدیهی حقوق بینالملل. این رژیم تنها به زبان زور پاسخ میدهد، چون منطقش از ابتدا بر پایه سلطه، برتریطلبی و حذف شکل گرفته است.نکته دوم، ضعف دفاعی کشورهاست که دشمن را جسور میکند. تجربه سوریه و حتی لبنان نشان میدهد هر جا پدافند هوایی و بازدارندگی موشکی به خواب رفته، آسمان آن کشور به جولانگاه دشمن تبدیل شده. دشمنی که احساس کند پاسخ قاطعی دریافت نخواهد کرد، در تجاوزاتش تردید نمیکند؛ بلکه حملات را شدیدتر میکند.سومین درس، سقوط اعتماد به نهادهای بهظاهر بیطرف بینالمللیست. از شورای امنیت تا سازمان ملل، هیچکدام مانعی در برابر حملات اسرائیل به سوریه نبودند. حتی بیانیهای خشک و بیاثر هم صادر نکردند. غرب و نهادهای تحت سلطهاش، امنیت را برای متحدان خود میخواهند، نه برای کشورهایی که مسیر مستقل برمیگزینند.
چهارمین هشدار، خطر توهم امنیت از سوی غرب است. کشورهای زیادی، از اردن تا مصر، سالها فریب وعدههای امنیتی آمریکا و اروپا را خوردند، اما نتیجه چیزی جز فروپاشی امنیت داخلی، تسلط اقتصادی بیگانگان و تضعیف هویت ملی نبود. سوریه هم هر وقت بهجای اتکا به محور مقاومت، به سمت غرب متمایل شد، بهایش را با بمباران پرداخت. نباید فراموش کرد که رژیم صهیونیستی یک رژیم محاسبهگر است؛ یعنی در هر تجاوز، سود و زیان احتمالی را دقیق بررسی میکند. اگر این رژیم جرأت حمله پیدا کرده، بهخاطر آن است که احتمال پاسخ جدی را نزدیک به صفر دیده. پس بازدارندگی، نه فقط یک گزینه، بلکه یک ضرورت حتمی است.این تجاوزات اگر چه تلخاند، اما حامل پیامهایی حیاتی هستند. منطقهای که میخواهد روی پای خود بایستد، باید از منطق “دفاع فعال” و “مقاومت هوشمند” عبور نکند. مذاکره، صلح، دیپلماسی… همه خوباند، اما نه با دشمنی که تنها زبان قدرت را میفهمد.